۸/۲۴/۱۳۸۴

براي آقاي زائري

:براي آقاي زائري كه نوشته بود

با خبر سايت بازتاب از ماجراي مرحوم ايليا پطروسيان مطلع شدم و تازه وقتي وبلاگش
را ديدم تازه فهميدم چه حجت بزرگي را خداوند جلوي چشم مدعيان بي‌مايه‌اي مثل من گذاشته تا از خودمان و زندگي‌مان و دغدغه‌هايمان خجالت بكشيم... يك مهندس جوان ارمني كه چند سال قبل شب بيست و يكم رمضان (شب قدر) در مسجد جمكران مسلمان شده دوباره درست همين شب بيست و يكم ماه رمضان در مسير مسجد جمكران تصادف مي‌كند و مي‌رود... در اين چند سال هم همه عشق و حالش گشتن در بهشت زهرا و نجوا كردن با شهدا و مرور خاطرات جبهه است ... و آخرين پست وبلاگش اين شعر كه

بسوزان هر طريقي مي‌پسندي

كه آتش از تو و خاكستر از من

.و وصيت او اينكه در شلمچه دفنش كنند

تعجبم از كساني مثل بعضي رفقاي نق‌نقوي خودمان يا كسي مثل حسين درخشان نيست كه در صبحانه‌اش از خطبه‌هاي نماز جمعه آقاي حسني تا عكس فلان نماينده مجلس و ... همه چيز را مي‌بينند و ... اما چنين عظمت‌هاي قله‌سان و خورشيدگون در گوشه و كنار
.اين سرزمين به چشمشان نمي‌آيد... عذر اين دوستان را مي‌شود درك كرد

تعجبم از امثال مهندس ضرغامي است كه در شصتاد شبكه راديو تلويزيوني‌شان همه چيز جا مي‌شود و حتي رقاصي هخا و لاطائلات خانم فلان از شبكه‌هاي ضد انقلاب اجازه پخش پيدا مي‌كند اما سراغ چنين جلوه‌هاي تابناك لطف و بنده‌نوازي حضرت حق نمي‌روند

- - - - - - - - - - -
مرا با صدا و سيما صنمي نيست، اما سعي دارم هميشه به ياد داشته باشم، آنچه را به ايشان-آقاي زائري- يادآور شدم
رفتم تو گوگل جستجو كردم، اما نديدم که روزنامه همشهری با تیراژ سیصدهزار نسخه، از ايليا پطروسيان يادی کرده باشد. کافيه يه سوزن به خودمون بزنيم يه جوالدوز به ديگران، عزيز ِدلِ برادر
- - - - - - - - - -
پي نوشت: اگر اين مطلب باعث شود كه در همشهري يادي از آن عزيز شود مرا بس است

هیچ نظری موجود نیست: