۱/۰۹/۱۳۸۵

رحلت پدر

از انس بن مالک روایت است که چون از دفن پیامبر فارغ شدیم حضرت فاطمه سوی من آمد و گفت: ای انس! چگونه توانستید خاک به صورت پیامبر خدا بریزید؟ پس گریست و فرمود: پدرجان دعوت خدا را اجابت کردی... پدرم چه نزدیکی به پروردگارت. پس فاطمه سلام الله علیها مشتی از خاک پاک آن قبر مطهر گرفت. بر دیدگان گذاشت و فرمود: ماذا علی المشتم تربه احمد...سزاوار است کسی که تربت احمد را بویید...ان لا یشم مدی الزمان غوالیا...در طول روزگار عطری نبوید...صبت علی مصائب لو أنها...صبت علی الایام صرن لیالیا...مصیبتی بر من وارد شده که اگر بر روزها وارد شده بود، شب می شدند

۱۲/۱۵/۱۳۸۴

وحدتِ نياز

سال 1353 من با يكى دو نفر ديگر در سلول خيلى كوچكى در تهران زندانى بودم. طول اين سلول دو و بيست و عرض آن يك و هشتاد متر بود. يك شب اول مغرب داشتم نماز مى‏خواندم كه يك نفر زندانىِ جديد را وارد سلول كردند. زندانىِ جديد از كمونيست‏هاى خيلى متعصب و داغ بود. وقتى ديد من دارم نماز مى‏خوانم و فهميد مذهبى هستم، از همان اول براى من قيافه گرفت! هرچه سعى كردم با او ارتباط برقرار كنم، ديدم نمى‏شود؛ اخمهايش توى هم است و حاضر نيست با من گرم بگيرد. به او جمله‏يى گفتم كه بكلى تغييرش داد. گفتم احمد سوكارنو در كنفرانس باندونگ گفته است چيزى كه ما را اين‏جا گرد آورده، وحدت دين يا عقيده يا نژاد نيست؛ بلكه وحدتِ نياز است. گفتم من و تو در اين‏جا وحدتِ نياز داريم؛ در يك سلول داريم زندگى مى‏كنيم؛ يك مأمور پشت در مراقب ماست؛ يك بازجو و يك شكنجه‏گر منتظر من و توست؛ عقيده‏ى ما يكى نيست، اما نيازمان يكى است. گفتم وقتى وحدت نياز در سطح عالَم مى‏تواند تأثيرگذار باشد، در يك سلول به اين كوچكى بيشتر مى‏تواند تأثيرگذار باشد. پس از اين صحبت، ما با هم رفيق شديم! در حقيقت احمد سوكارنو ما را با هم رفيق كرد! امروز هم همين‏طور است؛ كشورهاى ما وحدتِ نياز دارند. امروز همه‏ى كشورهاى اسلامى بدون استثناء مورد هدف توطئه‏ها و طمع‏هايى هستند؛ اين در حالى است كه امكانات خيلى زيادى دارند

آقاي خامنه اي
از اينجا