۲/۲۳/۱۳۸۴

و امروز، جمعه

نام تو بر زبان من آمد، زبانه شد
سیل گدازه های خروشان روانه شد

گفتم به خاک نام تو را، جنگلی امید
گفتم به شعر نام تو را، عاشقانه شد

گفتم به باد نام تو را، گردباد گشت
گفتم به رود نام تو را، بی کرانه شد

گفتم به راه نام تو را، رفت و رفت و رفت
گفتم به لحظه نام تو را، جاودانه شد

این حرفها که همهمه ای در غبار بود
با نم نم ترنم نامت، ترانه شد

شعری از: قربان ولیئی

هیچ نظری موجود نیست: