۱۲/۰۴/۱۳۸۳

گلبرگ هفتم : حسین علیه السلام


حسین
یعنی زیبایی
مگر می شود با زیبایی همراه و همسایه شد و زیبا نشد


- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
گلبرگ ششم
گلبرگ پنجم
گلبرگ چهارم

۱۱/۲۴/۱۳۸۳

بوی بهشت می وزد از کربلای تو

بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای کشته باد جان دو عالم فدای تو
برخیز و باز بر سر نی آیه ای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف تست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو
با گفتن رضاً بقضائك به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته ی خدا به خدا، خونبهای تو

ما را هم ای حسین گدایی حساب کن
آخر کجا رود به جز این در گدای تو

۱۱/۱۶/۱۳۸۳

بگو دعا نکنند

.گفتی ما بچه هایمان را صدا می کنیم، شما بچه هایتان را صدا کنید
.ما زنهایمان را می آوریم، شما هم زنهایتان را بیاورید
.ما می آییم، شما بیایید
.ما می ایستیم اینطرف، شما آنطرف
.ما می گوییم خدا، شما می گویید خدا
.ما می گوییم هر کی راسته، بماند
.شما می گویید هر کی ناراسته، عذاب او را بگیرد
یادت هست این حرفها را؟ خب اگر یادت هست پس کجایند؟ کجایند بچه هایتان؟
کجایند زنهایتان؟ شما همین قدر هستید؟ ملّتتان پنج نفره است؟ ما چشمهایمان عوضی
می بیند یا راستی راستی پنج تایید؟
.طرف ما را نگاه کن! تا چشم می بیند آدم ایستاده. هر چی نصرانی بوده آوردیم
فقط چندتا صف پیرمرد داریم، چه رسد به زن و بچه. حالا اقلاً بگو این مردمت بیایند
.جلوتر! بگو بیایند زیر آن درخت روبرویی تا همدیگر را ببینیم

اسقف ما می گوید: ترا به روح عیسی مسیح، بگو آن دوتا بچه دستهایشان را بیاورند
،پایین. بگو آن خانم از زمین بلند شود. بگو آن بلندبالا که شانه به شانه ات ایستاده
.نگاهش را از آسمان بگیرد
اسقف ما می گوید: این هایی که من صورتهایشان را می بینم، اگر نفرین کنند، نسل ما
.از زمین برمی افتد
.«می گوید:«بگو ما تسلیمیم

نوشته : فاطمه شهیدی
از کتاب : خدا خانه دارد

به مناسبت بیست و چهارم ذی الحجه ، روز مباهله