.ببرد لذت خانوادهاش و همسر كنار در بيدغدغه زندگي از و كند رها را
نجار از او.شد ناراحت كند ترك را كار ميخواهد خوبش كارگر ديد اينكه از كارفرما
كاملا اما،كرد قبول پير نجار.بسازد ديگر خانه يك كار ، تنها آخرين عنوان به كه پير خواست
بسيار مصالح ازخانه ، اين ساختن براي او.نيست راضي كار اين به دلش كه بود مشخص
.داد ادامه خانه ساختن به بيحوصلگي با و كرد استفاده نامرغوبي
به را خانه در كليد او.آمد خانه وارسي براي كارفرما رسيد ، پايان به خانه ساخت وقتي
.تو براي من طرف از است هديهاي اين.دارد تعلق تو به خانه اين:گفت و داد نجار
!ميسازد خانه خودش براي دارد كه ميدانست اگر !آخ

ناشناس :نويسنده
طهرانيان سارا:ترجمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر