هفته ها بود که کوه را مي کنديم . صخره هاي عظيم را از روبرويمان برمي داشتيم و از سنگها مي گذشتيم تا به آن سوي کوه برسيم . آن طرف کوه سرزمين آرزوهايمان بود و براي رسيدن به آن بايد دل سخت و سياه سنگها را مي شکافتيم . درست در روزي که گفته مي شد نصف تونل کنده شده است ، تيغه کلنگ يکي از ما به تيغه کلنگي از سمت روبرو برخورد کرد و بعد کوه شکافته شد و عده اي خسته و خاک آلود ، چون ما ، پيدا شدند . براي هم راه بازکرديم و از هم گذشتيم . هر يک راهي سرزمين آرزوهايمان بوديم
نويسنده : آرش نصيري
۵/۰۷/۱۳۸۳
۴/۳۱/۱۳۸۳
۴/۲۹/۱۳۸۳
۴/۲۴/۱۳۸۳
داستانچه سوم - نجار
خانه ساختن ميخواهد كه گفت كارفرمايش به اوشود. بازنشسته ميخواست كه بود پيري نجار
.ببرد لذت خانوادهاش و همسر كنار در بيدغدغه زندگي از و كند رها را
نجار از او.شد ناراحت كند ترك را كار ميخواهد خوبش كارگر ديد اينكه از كارفرما
كاملا اما،كرد قبول پير نجار.بسازد ديگر خانه يك كار ، تنها آخرين عنوان به كه پير خواست
بسيار مصالح ازخانه ، اين ساختن براي او.نيست راضي كار اين به دلش كه بود مشخص
.داد ادامه خانه ساختن به بيحوصلگي با و كرد استفاده نامرغوبي
به را خانه در كليد او.آمد خانه وارسي براي كارفرما رسيد ، پايان به خانه ساخت وقتي
.تو براي من طرف از است هديهاي اين.دارد تعلق تو به خانه اين:گفت و داد نجار
!ميسازد خانه خودش براي دارد كه ميدانست اگر !آخ
ناشناس :نويسنده
طهرانيان سارا:ترجمه
.ببرد لذت خانوادهاش و همسر كنار در بيدغدغه زندگي از و كند رها را
نجار از او.شد ناراحت كند ترك را كار ميخواهد خوبش كارگر ديد اينكه از كارفرما
كاملا اما،كرد قبول پير نجار.بسازد ديگر خانه يك كار ، تنها آخرين عنوان به كه پير خواست
بسيار مصالح ازخانه ، اين ساختن براي او.نيست راضي كار اين به دلش كه بود مشخص
.داد ادامه خانه ساختن به بيحوصلگي با و كرد استفاده نامرغوبي
به را خانه در كليد او.آمد خانه وارسي براي كارفرما رسيد ، پايان به خانه ساخت وقتي
.تو براي من طرف از است هديهاي اين.دارد تعلق تو به خانه اين:گفت و داد نجار
!ميسازد خانه خودش براي دارد كه ميدانست اگر !آخ

ناشناس :نويسنده
طهرانيان سارا:ترجمه
۴/۲۱/۱۳۸۳
ياران ره عشق
ياران ره عشق منزل ندارد ... اين بحر مواج ساحل ندارد
باري كه حملش نايد ز گردون ... جز ما ضعيفان حامل ندارد
چون ما نباشيم مجنون كه ليلي ... غير از دل ما محمل ندارد
با صداي سيد حسام الدين سراج
باري كه حملش نايد ز گردون ... جز ما ضعيفان حامل ندارد
چون ما نباشيم مجنون كه ليلي ... غير از دل ما محمل ندارد
با صداي سيد حسام الدين سراج
۴/۱۹/۱۳۸۳
اشتراک در:
پستها (Atom)