۲/۳۰/۱۳۸۳

داستانچه اول - غير از خدا

.يكي بود يكي نبود. زير گنبد كبود غير از خدا هيچكس نبود
.و آن هيچكس ها ساكن قبيله اي كوچك در اين دنياي بزرگ بودند
روزي روزگاري براي اثبات كس بودن خود به بهانه اي به جنگ با قبيله همسايه همت گماشتند و البته در اين جنگ پيروز و قدرتمند شدند. با غرور به بزرگي و كس شدن خود افتخار مي كردند
!تا اينكه قبيله اي بزرگتر به آن ها اعلام جنگ داد
آرين دخت فرنادپور

هیچ نظری موجود نیست: