۱۱/۲۱/۱۳۸۷

زار الرئيس المؤتمن

احمد مطر شاعر عراقی، اهل بصره و شیعه مذهب است.

شاعر مبارز در دوران تسلط رژیم صدام حسین و شاعري كه به لطف ذهن و زبان متفاوتش در عرصه شعر سياسي عرب از اقبال خاص و عام برخوردار است.

او شاعری است نوپرداز، فارغ از التزا مبه رعایت قید متساوی المصراع بودن شعر، اگرچه به وزن های عروضی و به کار گیری قافیه در شعر پایبند است. داستانی بودن بافت شعر، از دیگر ویژگی های سبکی مطر است که ریشه در تجربه داستان نویسی او در دوران نوجوانی اش دارد.

او در پاسخ یکی از خبرنگاران عرب که از او می پرسد: << تو یک رزمنده ای یا یک شهید زنده؟ >> می گوید: << من رزمنده ای هستم با چندین تُن افکار منفجر شونده در اعماق وجودم. هر روز با این افکار، خودم را به قصرهای ستمکاران می کوبم تا خودم و آنها را یکجا منفجر کنم، اما ممکن است که روزی از تکرار این عمل خسته شوم- روزی که بی فایده بودن آن بر من ثابت شود – و در آن روز بعید نیست که آخرین شعرم را با یک کامیون مواد منفجره بسرایم.


شعري از او در زمان حکومت صدام حسين. (ترجمه در لينکي در قسمت نظرات موجود است)

زار الرئيس المؤتمن
بعض ولايات الوطن
و حين زار حيّنا
قال لنا
هاتوا شكاواكم بصدقٍ في العلن
و لا تخافوا أحدا فقد مضى ذاك الزمن

فقال صاحبي حسن:
يا سيدي
أين الرغيف واللبن؟
و أين تأمين السكن؟
و أين توفير المهن؟
و أين من
يوفر الدواء للفقير دونما ثمن؟
يا سيدي لم نر من ذلك شيئا أبداً

قال الرئيس في حزن
أحرق ربي جسدي
أكلّ هذا حاصل في بلدي؟
شكرا على صدقك في تنبيهنا يا ولدي
سوف ترى الخير غدا

****
و بعد عام زارنا
و مرة ثانية قال لنا
هاتوا شكاواكم بصدق في العلن
و لا تخافوا أحدا
فقد مضى ذاك الزمن


لم يشتك الناس فقمت معلنا
أين الرغيف و اللبن ؟
و أين تأمين السكن ؟
و أين توفير المهن؟
و أين من
يوفر الدواء للفقير دونما ثمن؟
معذرة يا سيدي
و أين صاحبي حسن؟

۶/۲۷/۱۳۸۷

فرشته

امير مؤمنان على - عليه السلام - فرمود:

مَا الْمُجاهِدُ الشَّهيدُ فى سَبيلِ اللهِ بِاَعْظَمِ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفيفُ اَنْ يكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَة؛

مجاهدى كه در راهِ خدا شهيد شود، پاداش او بيشتر نيست از كسى كه بتواند كار حرامى را انجام دهد ولى عفّت بورزد. حقّاً شخص عفيف و پاكدامن نزديك است فرشته‌اى از فرشتگان گردد.

نهج البلاغه، حكمت 474

۶/۱۹/۱۳۸۷

روزه به مال یتیم مار بود در سله

قصیده ای از سنایی

ای دل غافل مباش خفته درین مرحله

طبل قیامت زدند خیز که شد قافله

روز جوانی گذشت موی سیه شد سپید

پیک اجل در رسید ساخته کن راحله

آنکه ترا زاد مرد و آنکه ز تو زاد رفت

نیست ازین جز خیال نیست از آن جز خله

خیز و درین گورها در نگر و پند گیر

ریخته بین زیر خاک ساعد و ساق و کله

آنکه سر زلف داشت سلسله بر گرد رو

سلسله‌ی آتشین دارد از آن سلسله

تکیه مکن بر بقا زان که در آرد به خاک

صولت شیر عرین، پیکر اسب گله

زود کند او خراب این فلک کوژ را

هم زحل و مشتری هم اسد و سنبله

این همه آهنگ تو سوی سماع و سرود

وینهمه میلت مدام سوی می و ولوله

خانه خریدی و ملک باغ نهادی اساس

ملک به مال ربا خانه به سود غله

فرش تو در زیر پا اطلس و شعر و نسیج

بیوه‌ی همسایه را دست شده آبله

او همه شب گرسنه تو ز خورشهای خوب

کرده شکم چارسو چون شکم حامله

در همه عمر ار شبی قصد به مسجد کنی

گر چه به روی و ریا بر کنی از مشعله

در رمضان و رجب مال یتیمان خوری

روزه به مال یتیم مار بود در سله

مال یتیمان خوری پس چله داری کنی

راه مزن بر یتیم دست بدار از چله

گر بخوری شکر کن ور نخوری صبر کن

پس مکن از کردگار از پی روزی گله

چند شوی ای پسر از پی این لقمه چند

همچو خران زیر بار همچو سگان مشغله

دامن توحید گیر پند سنایی شنو

تا که بیابی به حشر ز آتش دوزخ یله

کاملش را اینجا بخوانید.

۴/۱۸/۱۳۸۷

فلینظر الإنسان إلی طعامه

«باید عده‌ای از اهل فن، کتاب‌های گمرا‌ه‌کننده را تشخیص دهند و آنها را در دسترس کسانی که از آنها متاثر می‌شوند، قرار ندهند. نباید با نام گسترش فرهنگ مطالعه هر کتابی در اختیار هر کسی قرار گیرد.»
وی با تلاوت آیه‌ای از قرآن کریم با این معنا که هر انسانی باید بنگرد چه طعامی می‌خورد، افزود: «تعبیر این آیه این است که انسان باید بنگرد چه طعامی در اختیار فکرش قرار می‌دهد چرا که کتاب‌ها، مائده و سفره غذای فکر انسانند.»

آیت‌الله وحید خراسانی در دیدار با دبیر کل انجمن کتابخانه‌های عمومی کشور