۴/۲۶/۱۳۸۴

زاهد بودن

:اميرالمؤمنين فرمود
:تمام زهد بين دو كلام از قرآن است، كه خداي سبحان فرمود

لكيلا تأسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم. سوره حديد آيه بيست و سه
.تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد، و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد

كسي كه بر گذشته افسوس نخورَد و به آينده شادمان نباشد، زهد را از هر دو سو به دست
.آورده است و همه جوانب زهد را رعايت كرده است

حكمت 439 نهج البلاغه ترجمه محمد دشتي

*** ***

نوشته بعدي: إن شاء الله اول ماه رجب

۴/۲۱/۱۳۸۴

تهران، ساعت 12 شب

هم قطاران عزيز! ساعت موعود فرا رسيد. ارتش وطن پرست ايران حكومت پوسيده آخوندي را برچيد. كليه واحد هاي ارتش، ژاندارمري و شهرباني اعلام همبستگي نمودند، هر گونه مقاومت
.به شدت سركوب خواهد شد. آماده اخذ دستورات باشيد
شوراي نظامي كشور، 21/4/1359

اين پيامي است كه بايد پس از پيروزي "كودتـاي نوژه" وسايل ارتباط جمعي به آگاهي مردم
.مي‏رساندند
كاخ سفيد، كودتـا را بهتر از حمله عراق قبول داشت. امريكايي ها استاد كودتـا بودند و
بزرگترين كودتـاهاي تاريخ (28 مرداد تهران و پينوشه شيلي) را خودشان راه انداخته بودند. کودتـاي نوژه هم در سطح خود بي نظير بود. خانه شريعتمداري كه به عنوان رهبر مذهبي كودتا انتخاب شده بود در يوسف آباد اجاره شده بود، هتل محل اقامت سربازان براي بعد از كودتا رزرو شده بود. نيروهاي اطلاعاتي فراري ساواك ، گارد جاويدان سابق، قسمتي از لشگر 92 زرهي اهواز، خلبانان پايگاه هاي هوايي مهرآباد و شكاري نوژه و كادر فرماندهي نيروي دريايي نيروهاي كودتـا را تشكيل مي دادند.نيروهاي اطلاعاتي كودتـا از ماه ها پيش در صداوسيما و مخابرات نفوذ كرده بودند و آمادگي اين را داشتند كه در روز كودتـا
.اكثر تلفن هاي تهران را قطع كنند

برنامه اين بود : 7 روز قبل از كودتا، بني صدر نيروها را به كردستان مي فرستد. عراق
روزهاي نزديك به كودتا فشار خود را زياد مي كند. در روز عروسي (كودتا)، نيروها پايگاه نوژه را تصرف مي كنند. هواپيماها به ظاهر براي دفع حملات عراق از باند بلند شده و به سمت تهران حركت مي كنند. جماران بمباران شده و بعد صدا و سيما بمباران مي شود.وقتي بمبارانها تمام شد، نيروهاي زميني وارد عمل مي شوند. از طرف ديگر هواپيماهايي براي بمباران فرودگاه
.دزفول و نقاط حساس ديگر مشخص مي شوند. ساعت شروع 12:30 شب

به نعيمي گفتند بيا كارت داريم. بهترين خلبان پايگاه نوژه حساب مي شد. گفتند بايد جماران
را بمباران كني و در كودتا ممكن است تا 5 ميليون نفر را هم بكشيم. پول را به او دادند و منتظر جواب ماندند. نعيمي از ترس گفت جماران را نمي زنم، اما صدا و سيما رامي زنم. مسوولين
.كودتا هم قبول كردند. نعيمي مانده بود چه كند؟ فقط توانست با مادرش صحبت كند
«.شيرم را حلالت نمي كنم، اگر جلوي كودتا را نگيري»
.و همان يك حرف باعث شد نعيمي به فكر لو دادن كودتا بيفتد، اما به كسي اعتماد نداشت
.رفت تهران قضيه را به آقاي خامنه اي گفت.كودتا قبل از اين كه شروع شود،شكست خورده بود

----------------------------------------


:روايتي ديگر

بعد از مدتى ماجراى كودتاى پايگاه شهيد نوژه را ترتيب دادند و برنامه‏ريزى كردند. اين
هم از طرف همان دستگاههاى جاسوسى دشمن، براى فتح ارتش بود. آنها مى‏خواستند يا موفق شوند كه اين هدف اولشان بود و با اين توفيق، با دستِ ارتشى كه عناصر نفوذى‏شان
در آن بود به انقلاب خاتمه دهند و يا اگر موفق نشدند، بين مردم و ارتش و بين انقلاب و ارتش
.فاصله بيندازند
توطئه خطرناكى بود. اما اين توطئه هم به‏وسيله ارتشيها خنثى شد. شايد ملت ايران نداند
آن كسانى كه موجب شدند توطئه كودتاىِ بسيار خطرناك پايگاه شهيد نوژه خنثى شود، خودِ
جوانان ارتشى بودند كه آمدند به ما اطلاع دادند. يك خلبان جوان در نيمه شب آمد و درِ
خانه ما را زد و با اصرارِ زياد ما را وادار كرد كه حرفش را گوش كنيم. حرفش اين بود كه اين كودتا در ظرف بيست‏وچهار ساعت آينده انجام مى‏گيرد. بعد هم عناصر دنبال كننده اين
قضيه - نظاميان و ارتشيهاى متدين آن پايگاه - بيشترين نقش را در خنثى‏ كردن آن كودتا داشتند. آن كسى كه در اين صحنه از ارتش دفاع كرد، خودِ ارتش بود. خودِ ارتش نگذاشت كه
اين چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه خود را در ارتش پياده كند. آن جوان خلبان هم
.بعدها جانباز شد. الان هم هرجا هست، اميدواريم كه مشمول فضل خدا باشد
.اين هم يك امتحان بود كه توطئه دشمن، باز به‏وسيله خودِ ارتش خنثى شد و از بين رفت

آيت الله خامنه اي

منبع: يک دو سه

۴/۱۸/۱۳۸۴

!تکيه بر همين ديوار

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را به روي پيامبري باز کرده بود

.که هر صبح مي آمد که بگويد: پدرت فدايت، دخترم

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را به روي پيامبر باز کرده بود

.که هر غروب مي آمد که بگويد: شادي دلم، پاره تنم

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را به روي پيامبري باز کرده بود

.که مي خواست برود سفر و آمده بود زير گلوي او را ببوسد

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را روي پيامبري باز کرده بود

.که پي کساي يماني مي گشت تا در آن آرامش يابد

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را به روي پسرش حسن عليه السلام

.«باز کرده بود «جدت زير کساست، برو نزديک

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و به حسين عليه السلام خسته از راه

«آمده، گفته بود «نورچشمم»، «ميوه دلم»، «جد و برادرت زير کسايند

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را روي علي عليه السلام باز

«کرده بود. روي علي که بي تاب مي گفت «بوي برادرم محمد عليه السلام مي آيد

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار، يعني آيا در را روي جبرئيل خودش باز

کرده بود؟

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده بود به همين ديوار و تنها گليم زير پايش را

.بخشيده بود

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و گردنبند يادگاري را کف دستهايش

.دراز کرده بود سمت فقيري که از اين همه سخاوت گريه مي کرد

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و پارچه اي کشيده بود روي سرش چون

.حتي چادرش را بخشيده بود

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و قرص نان را گرفته بود بيرون تا

.دستهاي مسکيني آن را بقاپد. بعد از گرسنگي روزه بي سحري چشمهايش سياهي رفته بود

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و قرص نان شب بعد را به دستهاي

.يتيمي سپرده بود. و باز به اسيري

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و به صورت شرمنده زني که براي بار

.دهم سؤالي را مي پرسيد لبخند زده بود

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را براي مردش باز کرده بود که

باز با دست خالي از راه مي رسيد. و نگفته بود که چند روز است غذايش را به بچه ها

.داده و خود نخورده است

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را روي چشمهاي خيس علي باز

.کرده بود، روي مردي که جانش و برادرش را از دست داده بود

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده بر همين ديوار و شنيده بود همسايه ها بلند، طوري

.که بشنود، مي گويند: علي! او را ببر جايي دور از شهر، گريه هايش نمي گذارد شب بخوابيم

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت

.ايستاده بود، گفت: دوباره اذان بگو، من دلتنگم

ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و در را روي علي باز کرده بود که

.مي آمد تا براي سالهاي طولاني خانه نشين باشد

.ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده به همين ديوار و گفته بود: نمي گذارم ببريدش

!...ايستاده بود پشت همين در، تکيه داده بود درست بر همين ديوار که


نويسنده: فاطمه شهيدي
از کتاب: خدا خانه دارد
ناشر: دفتر نشر معارف

۴/۱۳/۱۳۸۴

:امير مومنان فرمود

.از كفاره هاى گناهان بزرگ، به داد دادخواه رسيدن، و اندوه اندوهگين را برطرف كردن است